دست نویس های تنهایی....

بغض هایی که دوس دارن فریاد بشن........

دست نویس های تنهایی....

بغض هایی که دوس دارن فریاد بشن........

حسرت

حسرت گوش دلم را کشید و گوشه ی بی کسی را نشانم داد.....


بغضم بی حساب بارید و دلم!!


تنبیه سختی شد.....


وقتی عکس تو را از دیوار خیالم میکندم........

مسافر...

تلخ است باور جاده ها.....


             در نگاه مسافر


وقتی کسی هست برایش دلتنگی کند........



طرح نگاه...

پشت خانه ی نگاهت


  _ سایه روشن  _ میزنم


تا طرح چشمانت همیشه آبی باشد........

دل به دریا زده ام....


امواج ذهن پای کوبان میزبان خیانت بشر به ماهی است....


و رویاهایم سر میخورند و غرق دریای حسرت میشوند....


آخرین امیدم مانند ماهی دل دل میکند و جان میدهد....


و من بیرحمانه برایش عشق را معنا میکنم.......