دست نویس های تنهایی....

بغض هایی که دوس دارن فریاد بشن........

دست نویس های تنهایی....

بغض هایی که دوس دارن فریاد بشن........

دل به دریا زده ام....


امواج ذهن پای کوبان میزبان خیانت بشر به ماهی است....


و رویاهایم سر میخورند و غرق دریای حسرت میشوند....


آخرین امیدم مانند ماهی دل دل میکند و جان میدهد....


و من بیرحمانه برایش عشق را معنا میکنم.......

نظرات 13 + ارسال نظر
ANNA دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:03 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

بشر به خودش هم رحم نمی کنه
چه رسد به ماهی

وای از این موجود دو پا

ANNA دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:04 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

تکرار اسم تو...


حادثه ی تکراری زندگی منست...


هیچ دیوانه ای از این همه تکرار...


به اندازه ی من...لذت نمی برد...!

نمیدانید چه لذتی دارد خواندن کلمات یک همدرد

ANNA دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:05 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

هوای این روزها را داشته باش !

بادی نیاید

از چشمم بیفتی ....

ANNA دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:07 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

گاهی سرم را بالا می گیرم

تا آسمان مرا فراموش نکند ؛

تا ابرها بدانند که وقت باریدن است ؛

تا پرنده ها ببینند همزاد اسیرشان را ؛

و می گریم

تا زمین بداند که من از جنس ابرم،

نه خاک..

چه انتظار تلخی را کشید تا امدید...

سارا دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ب.ظ

و سال هاست ماهی ها به ساز ما میرقصند ........

سارا دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ب.ظ

قلبت که می‌زند، سر من درد می‌کند

این روزها سراسر من درد می‌کند


قلبت که ... نیمه‌ی چپ من تیر می‌کشد

تب کرده، نیم دیگر من درد می‌کند



تحریک می‌کند عصب چشم‌هام را

چشمی که در برابر من درد می‌کند



شاید تو وصله‌ی تن من نیستی، چقدر

جای تو روی پیکر من درد می‌کند



هی سعی می‌کنم که تو را کیمیا کنم

هی دست‌های مس‌گر من درد می‌کند



دیر است پس چرا متولد نمی‌شوی؟!
شعر تو روی دفتر من درد می‌کند


نجمه زارع

سارا دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:53 ب.ظ

خوشحالم که رها شدی

کوروش سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:27 ب.ظ http://www.korosh7042.com/

دریای مهر تو
چون بوسه میزند
بر ساحل دلم
ای شعر ناتمام
آرامشم بده
هستی من در قافیه است
من شاعر ِ
پایانی ام
این گم شده
شبه جزیره ایست
تنها و گم
بنشسته منتظر
تاگاه بستن ِ این دفترم بیا
با بوسه ای دگر
در واپسین سفر
(کوروش)

سلام احساس زیبای تان همیشه سپاس دارم.....

کوروش سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:29 ب.ظ http://www.korosh7042.com/

شعله را هم هیمه می باید
همچو آتش
آنکه را کسرایی هم در شعر خود می گفت
لیک
آتشی گر هست،
عشق را هم هیمه از دل یاید اما کو که بگذارد
باد طوفان خیز ِ نامیرار

(کوروش)

ANNA سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:58 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

سلام عزیزم
خوب باشی

سلام کمی بهترم.....اما خدا کنه ارامش قبل از طوفان نباشه....

سارا سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:39 ب.ظ

رفتم اما دل من مانده برِ دوست هنوز

می برم جسمی و، جان در گرو اوست هنوز

هر چه او خواست، همان خواست دلم بی کم و کاست

گرچه راضی نشد از من دل آن دوست هنوز

گر چه با دوری ی ِ او زندگیم نیست، ولی

یاد او می دمدم جان به رگ و پوست هنوز

بر سرو سینه ی من بوسه ی گَرْمش گل کرد

جان ِ ‌حسرت زده زان خاطره خوشبوست هنوز.

رشته ی مهر و وفا شُکر که از دست نرفت

بر سر شانه ی من تاری از آن موست هنوز

بکشد یا بکشد، هر چه کند دَم نزنم

مرحبا عشق که بازوش به نیروست هنوز

هم مگر دوست عنایت کند و تربیتی

طبع من لاله ی صحرایی ی ِ خودروست هنوز

با همه زخم که سیمین به دل از او دارد

می کشد نعره که آرامِ دلم اوست هنوز...

از: سیمین بهبهانی

سلام مهربانم...هدیه هایت برایم همیشه ارزشمنده....

سهراب پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:51 ب.ظ

امواج از خیال دریا گریختند و به دامان ساحل نگاه تو ریختند .
چه بسیار ماهی که در حسرت نگاهت ، خاک ساحل را بجان خریدند !

سپهر پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:24 ب.ظ http://www.acappuccino.blogsky.com/

سلام
این نقطه ها در آخر جمله ها آشناست
خانه نو مبارک

سلام
ممنونم ای آشنا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد