دست نویس های تنهایی....

بغض هایی که دوس دارن فریاد بشن........

دست نویس های تنهایی....

بغض هایی که دوس دارن فریاد بشن........

حسرت

حسرت گوش دلم را کشید و گوشه ی بی کسی را نشانم داد.....


بغضم بی حساب بارید و دلم!!


تنبیه سختی شد.....


وقتی عکس تو را از دیوار خیالم میکندم........

نظرات 6 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:17 ب.ظ

تمام ِ دلتنگی ات را
در همین چند سطر پاشیدی
و
تمام ِ اندوهت را
از همین چند سطر خواندم .........

ممنون که همیشه همدلی میکنی مهربانم....

سهراب پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:45 ب.ظ

تمام داشته های عالم را با حسرت معاوضه نمی کنم !
آنجا که در حسرت تو باشم .

بسیار زیبا بود . متشکرم .

ممنون از دلنوشته ی شما.......حضورتان همیشه دلگرم کننده است...

سپهر پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:50 ب.ظ http://www.acappuccino.blogsky.com/

بغضی که دوست دارد فریاد باشد.

فریادی از سر درد....

کوروش پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ب.ظ http://www.korosh7042.com/

در آفتاب ِ سادگی
............کنعان ِ باغ
.............سردی گرفت.
.................در باغچه ها
......................گل پژمرید.
...................بر کوچ ِچلچله
..........نفی بلد ،
.................نشست.
(کوروش)
...........................................
امید هرآنچه را که حسرت شده بر دل شیشه ایت
گلخند روزگارت شود

ANNA پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:59 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

باید کسی بیاید
دلت را در دستانش بگیرد
نه تنـــــت را.....!

یعنی کسی هست؟؟؟؟؟

ANNA جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:01 ق.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

سرد است هوای نبودنت ....


گله ای نیست ازتو...گله از تلخی قهوه ای ست که بی تو می نوشم و تو نیستی که برایم شیرینش کنی ...


من به همین تلخی خوشم اگر تو پیشم باشی ... اگر گرمای دستانت موهای آشفته ام را بیاراید...


عاشقت هوای جنگل سبز چشمانت را کرده ...مرداب سرنوشت من نیست .... ببار آسمان من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد